داداشم دیگ خسته ام کرده اونقد اومده خونمون

شاید 

نمیشه به مامانتون یه جوری بگین حداقل غیرمستقیم بگن بهش بره خونشون و تنهاتون بذارن...

 آدم گاهی میخواد کنار همسرش دراز بکشه و معاشرت کنه در مورد دغدغه‌هاش و استرسش و چیزای مهم و سطحی حرف بزنه...مخصوصا وقتی چند وقت دور باشن. 

دلم باهاته عزیزم🫂 

من چند وقت خانوادم خیلی سطح انتظارشون تو کمک کردن و حمایت تو هر زمینه‌ای ازم بالا رفته بود حتی خرید روزمره رو میگفتن تو برو دیگه...و واسه این از خودگذشتگی و تعارف و روم نمیشد بگم که ناراحت نشن چند ماه از یه دوره مهم زندگیمو از دست دادم ولی آخرش یه مرز تعریف کردم که رابطمون سالم‌تر بشه و کمتر تعارفی باشیم

برا داداشت زن بگیر جمعش کنه:)

 ببین باید به شوخی جدی بفهمونی که خودشون کارای دورهمی رو انجام بدن. البته شوهرتم باید همکاری کنه

مثلا بهش بگو بیا کمکم ظرفارو بشور بعد به داداشت بگی قربون دستت سالاد درست کن...

الان که آره مریضی حق داری

سوهرت اونجارو کرده حونه مجردی خودش.

وگرنه کافیه بگه مبحام با زنم برم فلانجا، یا نهخونه؟نیاین بریم کافه.

چاربار روی خوش نشون نده بسه

اخ میفهممت 😅 منم هنوز اون دختری هستم که اولویتم باید اول خانواده باشه و برحسب اتفاق به یکی افتخار دادم و ازدواج کردم و حالا دو تایی با همسرم باید بل یه بشکن جایی که میگن باشیم یا از قبل حدس بزنیم که کجا باید باشه و خودمون اوتوماتیک بریم😅بدون اینکه تشکر کلامی بشه(این منو خیلی اذیت میکنه)

دختر بزرگ هستین؟ یا دختر بزرگه نیستین اما تو کالبد خواهر و دختر بزرگه میبینن شما رو؟

دیگه خودت پس میدونی...توقع و سخت‌گیری از اولی ، حمایت و ریخت و پاش واسه آخری 😉

😳😳😳😳🤯😑😑😑😑😑

فکر کنم یه چیز مشترک ملی حساب میشه پس... گاهی خیلی غم انگیزه ولی خب الان سعی میکنم کمتر به فرق گذاشتن فکر کنم .

تو بشین با داداشت صحبت کن صادقانه احساستو بگو ..بگو که خیلی دوستش داری و همیشه کنارشی اما گاهی احتیاج به خلوت داری دلت میخواد ریلکس کنی.

من کم‌کم شروع کردم گفتم گوشیمو فلان ساعت یکی دو ساعتی خاموش میکنم و ایفونم از برق میکشم و بعد از یه روزِ کاری واقعا فقط دلم سکوت میخواد...یا گفتم فقط در صورت کار خیلی خیلی واجب زنگ بزنین و فقط پیام بدین چون با صدا زنگ گوشیم استرس میگیرم ...همینجوری کم‌کم متوجه شدن که منم واسه خودم به خلوت احتیاج دارم و حد و مرز باریک و کمرنگی بوجود اومد