2777
2789

هیچوقتتتتت نشده بهشون بی احترامی کنم ولی مدام پشتم صحبت کردن و بدمو گفتن مادرشوهرم زن عمومه ولی نمیدونم چرا با من بدن چون الویت اول همسرم خانوادش نیست:) و اونا حسودی میکنن ولی بی احترامی نکردیم با خواهرشوهر عین خواهرم رفتار کردم ک حس تنهایی نکنه مدام میگفتم بیاد خونمون بمونه وسیله میگرفتم واسش فکر کردم مث خواهرمه هر موقع میرم خونشون خیلی خشک برخورد میکنن ی لیوان آب نمیدن دستم حوصلم سر میره تحویل نمیگیرن تا حرفم میزنن فقط تیکه و نصیحت ک اینکارو کنین اینو دعوت کنین...امروز خونشون بودم خواهرشوهر از مدرسه اومد رفتم بهش سلام دادم و لبخند زدم نگام کرد صورتشو اونور کرد جواب نداد خیلی دلخور شدم با اینکه میدونم بدمو میگن سعی کردم احترام نگه دارم تا مشکلی پیش نیاد ولی اونا....از بس بدمو تو اون خونه میگن الان دلم راضی نیس هر یماه میرم خونشون پدرم ازونطرف با عموم میشینه بدمونو میگه ک اره اینا دعوت نمیکنن فلانیو.. حق دخالتم نمیدیم ولی بازم ...الان واسه مشکلات مالی برای اینکه بتونیم خونه بگیریم مجبوریم یه مدت کوتاه باهم تو یه ساختمون زندگی کنیم تا پول جم کنیم ولی با این رفتارشون ته دلم راضی نیست خونه مناسب گیر نمیاد چنبار کنسل کردیم الانم بریم دوباره بگیم نمیایم بد میشه جیکار کنم دوساله دارم تحمل میکنم هر دفه بیشتر میشکنم و حس تنفر میگیرم🙂😔💔 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



اشتباهت همینه باهاشون گرم می گیری بااحترام. اما فاصله تو حفظ کن که جرات نکنند هرچیزی بهت بگن

باهاشون گرم نمیگیرم فقط موقع نامزدی فک میکردم عین خانواده خودمن تا اینکه فهمیدم بدمو میخان و سعی کردم فاصلمو حفظ کنم و سر و سنگین باشم و ازونطرف خوشبرخورد ولی قدر نمیدونن الان افتادم تو یه گودال نمیدونم چیکار کنم پشیمونم ک همون اول نشناختمشون آدمایی ک با خودیشونم بدن 

باهاشون گرم نمیگیرم فقط موقع نامزدی فک میکردم عین خانواده خودمن تا اینکه فهمیدم بدمو میخان و سعی کرد ...

ازدواج فامیلی ونزدیکی زیادتون به هم باعث این مشکلات شده

من باشم وسایلمو بار می کنم به بهانه کارو....پور میشم ازهمه شون حتی خانواده ی خودم

علی عرفان اسم خودم نیست ومن خانمم🥶

برو کارگری کن غذا نان خشک بخور خونه کوچک بگیرتاهزینه هاتون کم بشه چون اونجا بری ممکنه اصلا زندگیت دو ...

همسرم خانوادشو میشناسه و خودش میگ حق دخالت نمیدم چنباریم باهاشون صحبت کرده با خودم گفتم برم اونجا ولی سرسنگین باشم تا بفهمن ولی اگ چیزی بگن پاشیم ازونجایی تا بعد گلایه ای نکنن ک بَدین و ....

همسرم خانوادشو میشناسه و خودش میگ حق دخالت نمیدم چنباریم باهاشون صحبت کرده با خودم گفتم برم اونجا ول ...

اشتباه نکن 

مثل اینه بگی میرم وسط خیابان می مونم شوهرمو هواموداره خیلی سخت بودمیام کنار....

روهاتون بیشتر ازقبل باز میشه توی روی هم 

علی عرفان اسم خودم نیست ومن خانمم🥶

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز