از همهههه بدم اومده (اطرافیان)
همشون به نوعی بهم ضربه زدند
الان نمی‌دونم باید چیکار کنم
الان یه نفر اومد بهم گفت چرا مثل قبل بامحبت باهام نیستی
خواستم بهش بگم کارهای شما منو دلسرد کرد
ولی نگفتم
باید چطور این حس رو سرکوب کنم ؟
اگه این تنفر از شوهر باشه ادم باید چیکار کنه
منم مثل تو بودم در نهایت مجبور به قطع رابطه شدم
خونه هامون نمیرم و تصمیم دارم اگر سالی یکبار دیدمشون سلام نکنم
احتمالا افسردگی گرفتی ک این حسو داری
من از چند نفر کینه دارم
ولی بهش فکر نمی‌کنم میگم اونام حتما مشکل روانی دارن ک اینجوری به من بد کردن حتی بعضی وقتا دلمم براشون میسوزه ک انقد بدبختن
ولی سعی نکن حستو سرکوب کنی چون بدتر میشه سعی کن رفت وآمد تو کمتر کنی سرتو مشغول ب ی کاری کنی هر وقت یاد بدیهاش ن افتادی صلوات بفرس بگو گذشته ها گذشته دیگ حالا منم بش فکر کنم فقط حال خودمو بد کردم
من قبلا افسردگی شدید داشتم
با آدمایی ک بشدت بهم طلم کردن خیلی نفرینشون میکردم انقد تو سر خودم میزدم ک چرا بهشون خوبی کردم ک هار بشن
بعد ی مدت دیدم دارم خودم از بین میرم اعصابم داغون بود دیگ افسردگیم بهتر شد
الان بعصی وقتا تو تنهاییم بهشون فحش زشت زشت میدم😁🫣ولی بعدش توبه میکنم وسعی میکنم بهشون فکر نکنم
هر چند ب چشم خودم دیدم نفرینم در حقشون گرفت ولی ب خدا گفتم نفرینم رو برمیدارم
ولی هیچ وقت متل سابق نشدم باهاشون واین خوب میدونن دیگ
وکینه اشون تا ابد تو دلم هست ولی بخاطر خودم آرامش اعصابم سعی میکنم بهشون فک نکنم
با هرکسی که رفت و آمدت زیاد باشه از یه جایی به بعد طرف به خودش اجازه میده پاشو از گلیمش دراز تر کنه و حد و مرزش رو رد کنه.. منم این شرایط برام پیش اومده و خیلی حرص میخوردم تصمیم گرفتم رابطه هارو کم کنم و چند ماه یکبار حدود یکی دوساعت ببینمشون و اینجوری خیلی راحت‌تر و اعصابم ارومه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز