2777
2789

ما مدت ها بود که می‌خواستیم همو ببینیم اما نمیشد وقت نداشتیم تا اینکه گفت برا آخرین بیا خونمون خداحافظی کنیم 


منم گفتم باشه دیگه برنامه ریزی کردم که برم خونشون 


اما زنگ زده میگه که آره خونه خالم ناهار دعوتمون کردن 


شما نیاین دیگه اگه می‌تونی یه روز دیگه وگرنه منکه خیلی دوست داشتم بیاین 


حالا من میخواستم بعدازظهر برم خونشون و اون میتونست که بعدازظهر بیاد که ما بریم خونشون گفت می‌خوایم دور هم تا شب بشینیم حرف بزنیم 


منم بهش گفتم اشکال نداره خالت مهم تره دوست زیاد مهم نیست منم کار دارم نمی‌رسم 


چطور کار اون مهم هست کار من مهم نیست 


خیلی هم ادعای صمیمیت داره اما براش ارزشی نداشتم با اینکه ۱۵سال دوستیم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببخشید می پرسم یعنی چی برا آخرین بار خداحافظی کنیم ؟ 

رفیق میشه یه صلوات برا آقا صاحب‌ الزمان بفرستی🥺💚 ما مازندرانی ها به دختر می گیم کیجا اما وقتی می خوایم دخترمون رو با پسوند عزیز ، جان ، نفس یا ... صدا کنیم و قربون صدقه شون بریم میگیم دِتِر 🥲🫀  مامان و باباهای مازندرانی خیلی  به دختر هاشون میگن « این کاربری دست چند نفر است»
درکش کن ،دلش اون دورهمی رو میخواسته ،،دنیا که به اخر نرسیده،یه روز دیگه

آخه منم کار دارم نمی‌رسم حتی خواستم به خاطرش کلاس دانشگاهو کنسل کنم اون وقت اون نمیتونست یکم زودتر از دورهمی بیاد منکه نگفتم که نره همین امروز هم هماهنگ کردیم خودش گفت بیا 

حالا بعدش گفت نیاین 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز