شوهرم و برادر شوهرم ی کار مشارکتی دارن ولی تمام مسولیت این کار بر عهده شوهر منه و برادر شوهرم چون خودش کارمنده رفته ی شهر دیگه هم انتقالی گرفته و روی زندگی ما تاثیر گذاشته چون شوهرم مدام خستس از فشار کار و من اصلا از زندگیم راضی نیستم چون ب نیاز های منو بچه هام نمیرسه و همیشه تنهاییم و بهش گفتم شغلتو عوض کن از طرفی رابطم با خانوادش شکر ابه و من خودم قطع ارتباط کردم و تو ی ساختمونیم جاریم هم میدونه من ناراحتم ناراضیم وقتی میاد خونه ما همش با شوهرم حرف میزنه و خیلی پرو هست طوری رفتار میکنه ک تو اهمیت نداری و چون شوهرم همه کارای برادر شوهرمو برعهده گرفته خیلی هواشو داره مثلا منم داره بهم فشار میاد این وسط نمیدونم حرف هامو درک میکنید یا ن بگید چی کار کنم
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
[QUOTE=361947680]شماهم نیازبه تفریح واستراحت ودورهمی دارین،ولی مهم تر ازهمه ازاون ساختمان که خانواده شوهر توشه برو[/QUOTدر اینده نزدیک قرار بریم. ولی تا ی مدت باید تحمل کنم و خیلی سختمه
شمارو نمیدونم ولی من باشم جاریم اومد خونم میگم ببخشید سردرد دارم میرم تواتاق
دیروز منو شوهرم داشتیم بحث میکردیم انگار گوش وایساده بود دم در بعد میاد داخل خونه و با شوهرم بگو بخند میکنه شوهرمم میخواست مثلا جاریم چیزی نفهمه ولی من رفتم تو اتاق نیومدم پیسش