2777
2789
اونجا که گفتم چی بهت حس بدی دادیه چیز بی ربط گفتگفت یه عکس برات فرستادم و یه خاطره ی بد تو ذهنم زنده ...


دادگاهه مگه از خودت دفاع کن 

با بحث و گارد‌ موضوع رو پیگیری نکن اینا همش بهت لطمه میزنه 

خانم عاقل میاد با سیاست و آروم که انگار نه انگار هیچی ندیده میاد حرفشو عادی شروع می‌کنه 

چخبر چیکار می‌کنی و یهو وسط چت میگی راستی پیویت‌ حذف بود من که حرفش نکردم تو کردی ؟ دلیلشو‌ میگه خودش 

این چیزا رو با بحث شروع نکنید بدتر میشه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نمیدونم به خدا درستم جواب نمیدهازش خداحافظی کردم گفتم خب اوکی کات کنیماجازه نداد.

بهش بگو منظورت دقیقا چیه که گفتی نمیخام خاطره ی بدی ازم برات بمونه؟

نینی یار جون مادرت نترکون پول سیم کارت ندارم
گفتم بهش اولشاینطوری جوابم و داد «ما وقتی رسمی صحبت‌ میکنیم یعنی از دست هم ناراحتیم »


از مرد گنگ‌ و نامفهوم خوشم نمیاد واقعا 

بابا خب بیا حرفتو‌ بزن ببینم چیشده‌ و مشکلت چیه الکی یه علامت سوال بزرگ درست می‌کنه تو مغزت

بهش بگو منظورت دقیقا چیه که گفتی نمیخام خاطره ی بدی ازم برات بمونه؟

پرسیدم

گفت مربوط به دوران دانشجوییم هست و فلان

خاطره ی بد تو ذهنم جمع شده و حس بد داشتم نمی‌خواستم به تو انتقال بدم

یه چیزی گفت که اصلا نفهمیدم چی به چیه

ازشم پرسیدم درست جواب نداد


بهش گفتم چرا من رسیدم مشهد بهم پیام ندادی

گفت نمی‌خواستم مزاحم بشم و این حرفا «این منطقیه به نظر شما؟🥲»

پرسیدمگفت مربوط به دوران دانشجوییم هست و فلانخاطره ی بد تو ذهنم جمع شده و حس بد داشتم نمی‌خواستم به ...

بنظرم عصبانیه فعلا و خاطرات بد گذشته تو ذهنش انباشته شده و ممکنه عصبانیتش زو سر شما خالی کنه و واسع همین لازم داره مدتی تنها باشه واسه همین اون حرف رو زده بنظرم ده روز بهش زمان بده و بعدش بهش پیام بده البته میتونی بگی تو گذشته چیشده گلم و چی آزارت میده برام تعریف کن و اینطوری عصبانیتش رو تخلیه کنی

نینی یار جون مادرت نترکون پول سیم کارت ندارم
گفتی نامزدی؟ اگه نامزدی دقیقا وقت خوبیه کامل بشناسیش چون زنشی‌ الان و همه چی فرق داره درست انتخاب کن ...

اره 


دارم می‌شناسم کم کم


خیلی روزای خوبی باهم داشتیم

ولی خصلت هاش آزارم میده 


مامانمم زیاد راضی نیست

همش منتظره یه چیزی بشه بگه «نمیخوام

مگه تو رو دستم موندی و فلان»

اره دارم می‌شناسم کم کمخیلی روزای خوبی باهم داشتیمولی خصلت هاش آزارم میده مامانمم زیاد راضی نیستهمش ...


کاری به مادرت نداشته باش شما زندگی می‌کنی باهاش 

مادرت تنها میاد تجربشو بهت میگه که اکثرا هم درست در میاد 


خاطرات خوب رو همه دارن بلاخره دونفر عاشق هم میشن قطعا خاطره و اتفاق خوب هم دارن ولی یه عمر زندگیه انشالله که بمونید‌ برای هم عزیزم موفق باشی 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز