2777
2789

چ خووووبی

چه خووووبی

من کلافه شدددم بخدااا از همههه چی خبر دارن کی میاد کییی میره کجا میریم کجا میایم چرا میریم

هرکسی بیاد عیبه باید اونام بااااشن

والا ماهم برامون غذا میارن میوه میارن ولییی به چه قیمت

خوبیی دارن بدییی خیلییی زیاد تره

بخدااا بخدااا پول خرید یه خونه رو داشتم میرفتم

دارم سکته میکنمم از دستشون

بابا چیکار بهمون دارین

شب و روز باید بهشون جواب پس بدیم

شوهرم یه مرضی میگیره مادرشوهرم با گریه و نارحتی میاد خونه شوهرمو ی جوری تربیت کرده نمیتونه یه روز نره اونجا انقدر مامانیه شب وروز پیششونه

اصلااا نمیفهمن اصلااااا

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



و مادر من که روز اول درب راه پله را قفل کرد و گفت رفت و آمد نباشه بهتر برای هر دوخانواده و عید به عید خونه پسرش و میبینه 

هر کسی هر رفتاری دارع دارع ربطی به دوری و نزدیکی نیست 

من خیلی خوشبختم از وقتی که یاد گرفتم هر چیزی در درونم هست را نشان دهم. من تمام احساساتم را دوست دارم و اطرافیانم را نسبت به آنهاآگاه میکنم.احساسات عزیزم بازی قایم باشک ما تمام شد.ترس عزیزم مرسی که مرا یاری میکنی خشم مهربانم مرسی که هستی ناراحتی عزیزم چه خوب که هستی دل شکستگی باشکوهم چه خوب که منفی های زندگیم را بهم نشان میدهی. شادی ' خوشحالی `دل خوشی `نفرت `و........

منم تو حیاط ام خواهر شوهر بزرگم پدرمو در اورده خوابم یهو میاد با عصبانیت میگه بیا دخترتو بردار مادرم پاش درد میکنه نمیتونه بیوفته دنبالش دخترم ۶ سالشه بفرستم ی چیزی میگن نفرستم هم شکایتمو پیش شوهرم میکنن گرفتارم کاش منم ی پوری گیرم میومد ی سوییت کوچیک با زمینم درست میکردم میرفتم انگار گناه کردیم اومدیم تو ی خونه تا عروسشون شدیم با بقیه کاری نداره دوری و دوستی همش میاد دخالت میکنه مادرشوهرم خودش خوبه دعا کنید واسش درد پا دیسکش بهتر بشه

تو توی دل زن داداشتی از حالش خبر داااری؟؟اون هیچوقت نمیاد بگه چی میکشه

والا ما کاریش نداریم نه میپرسیم کجا بودی کجا میری چیکار میکنی فقط عید میریم بازدیدش اگه بدش میومد میرفت خونه باباش که دوطبقه بود

پس چرا ما زنداداشم 7ساله طبقه بالامونه این وضعیت را نداره

من ده سال طبقه بالا مادرشوهرم بودم. ادمای خوبی بودن. دخالتم نداشتن. ولی من اصلا حس خوبی نداشتم.انگار ده سال زندگی نکردم. حس مستقل بودن نداشتم.اگه از مادرشوهرم بپرسی فکرمیکنه من بهترین سالهای زندگیم بود اون ده سال.از دل من خبرنداره که.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز