خیلی دوسش داشتم که حاضر شدم سالها تنهایی باهاش کنار بیام با وجود اعتیادش و کمبودهاش اما دیگه نه حسی نیست تا روزیکه پای برگه طلاقمو امضا میزدم دوسش داشتم کل مسیرو تا خونه زار گریه کردم سه روز از خونه نیومدم بیرون دوستام و اطرافیانمم بعد از یکماه جداییم گفتم بهشون سختم بود کنار بیام منتها اخلاقش خیلی خوب بود هیچ وقت بی احترامی بداخلاقی و توهین نمیکرد خیلی هم منو دوس داشت فقط نمیتونست موادشو بزاره کنار الانم مرتب با بچه ها در تماسه تصویری صوتی روزانه زنگ میزنه چونکه ایران تنها هستم رهامون نکرده فقط رفته شهرستان خودشون