حواست باشه مادرشوهر منم نمیداش شماره جاریامداشتهدباشم میکفت دوری دوستی
با همه شون قهر بود توجمع تحویلشون میگذفت جون میداد
تا اینکه با جاریام صمیمی شدم با هر سه مون قطع ارتباط کرده داره اتیش میگیره
گریه کرده به شوهذم گفته اینا دوست شدن بر علیه ما دشمنی منن جلوشو بگیر
۵ سال دوری دوستی بوذیم الان دوستیم خار تو چشم مادرشوهر