یاد خودم افتادم پنجم ابتدایی بودم یکی از بچه های کلاسمون تولد گرفته بود و همه بچه ها رو دعوت کرد منم که خونوادم سختگیر بودن گفتم کلاس تقویتی داریم
خلاصه لباس برداشتم و رفتم تولد با تیپ مدرسه مامان جانم هم دیده بود دیر اومدم رفته بود مدرسه و فهمیده بود رفتم تولد حسابی حالمو جا آورد
اما جاتون خالی چه تولد خوبی بود