من نوبت زدم پولمم دادم همه کارمم کردم ولی ذهنم مشغوله ما داریم خونه می‌سازیم و من کل النگو هامو فروختم برای ساخت خونه چون طبق معمول شوهرم نداشت ی تشکرم نکرد چک داشت انگشترمو فروختم گواهینامه خواستم بگیرم مثل همیشه نداشت انگشترمو فروختم...دماغ من خیلی خیلی زشته بزرگ قوز دار سرپایین عقابی...منم تصمیم گرفتم که حداقل این دستبندمو برای خودم بفروشم چون واقعا بشدت بدم میومد از دماغم ولی حالا عذاب وجدان گرفتم میگم شاید باید نگه می داشتم برای بدهکاری شوهرم اما واقعا عاجز شده بودم دلم تنوع میخواست هرروز بدهکاری بدهکاری غصه شوهرم خسته شدم بعد خانواده شوهرم تا بفهممن میگن چرا خونتو کامل نکردی خانواده خودم بشدت مخالفن
واقعا متاسفم واست طرز فکرت که میگی باید نگه میداشتم واسه بدهکاریه شوهرم
بهترین کارو کردی
نمیدونم......ولی هر‌چیزی ک حالتو‌‌خوب میکنه انجام بده
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
خوب کردی. تامام. توضیح هم نمیدم. خودت قانع شو
نه عزیزم خوب کردی
چقدر هزینه اش شد؟
توی این چند سال زندگیت کار درست همینی که داری میکنی وسلام
چرا باید از خودت بگذری برای شوهر
کار بسیار درستی کردی برو با خیال راحت عمل کن
خوب کردی
آفرین
به خودت اهمیت بده
اون مرده خودش کار خودشو راه میندازه دیگه این ی دونه دستبند که بهت میرسه
صد درصد عمل کن. ادم برا زندگی مشترکش خرج میکنه طلا میفروشه اوکی، ولی نه که هرچی داری بفروشی تهشم به قول خودت یه تشکر هم نکنه. خانواده شوهرت خیلی ناراحتن کمک پسرشون کنن.
وقتی قدر کاری که کردی رو نمیدونه دیگه چه عذاب وجدانی داری؟؟؟
با احترام الان خانواده تو شوهرته نه پدر و مادرت که به شدت مخالفن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز