از نظر من نیاز به بازی و سرگرمی با به بلوغ رسیدن نه تنها فرعیت و زوال پیدا نمیکنه که با جدی شدن زندگی، برای التیام جراحات روحی که کشیدن بار سنگین زندگی بهمون تحمیل میکنه، بهش نیازمندتر هم میشیم تا توانمون رو بازیابی کنیم و فاصلهای از دشواریهامون بگیریم.
منم دوست داشتم حلقهی بسکتبال تو مدرسهی کنار خونه مون رو عصرها میدادن دستم و هی شوت میزدم.