روز اول عید مهمون داشت میومد خونمون منم با شلوار و بلوز آستین کوتاه گل گلی گشاد بدون شال وایستاده بودم دم در یک هو در آسانسور باز شد مهمون ها اومدن باهاشون رو دروایسی داشتم قشنگ ذوب شدم
یکی از مهمون ها خودش خجالت کشید منتظر موند من رفتم بعد اومد بیرون از آسانسور 🥴