اووف
ببين بشين تصميم بگير ، اين زندگي و ميخواي يا نه
من فكر ميكردم پدرشوهرم پشتمه ،
بعد يه سري مرخصي بودم ، پدرشوهرم زنگ زد به شوهرم ، شوهرم هم نميتونست بگه زنم خونه أست ديگه
ضايع ميشد
قشنگ پدرش داشت يادش ميداد
نزار اينقد زنت كار كنه ، فلان كردي بيسار كردي
آمار رابطه مون رو هم داشت ميگرفت
ميخوام بگم تو با هركي ازدواج كني ، خانوادش داستانه
ببين اگر شوهرت مي ارزه و زندگيتو دوست داري ، براش بجنگ