بعضی ها عادت دارن یه گدا بازی
به اینکه همیشه بنالند به اینکه بگن نداریم نداریم
از کجا بیارم
وای اینقدر مشکل دارم
خدا شاهده همونا بهتر و بیشتر از بقیه کیف میکنن بچه که بودم یه زن عمو داشتم هر وقتی میرفتی خونشون یادش میفتاد در مورد بدهی هاش و گرونی و قسط و وام و خرج حرف بزنه فقط برای اینکه اون شام که خونشونیم یه نون پنیری چیزی بده خوردمون و ما گلایه نکنیم بعدش برای خودش زندگی به هم زد شد بالا نشین از بس عین گداها زندگی کرد و جمع کرد
یکی رو میشناسم خدا شاهده زنگ نمیزنه بهت تا تو زنگ بزنی هر بار که زنگ میزنی دو ساعت حرف میزنه بعدم میگه من شارژ ندارم زنگ بزنم
میاد خونت همش ترو خدا اینو بده به من اونو بده به من
روز به روز هم داره به طلاهاش اضافه میشه کثافت