من ۱۵ سالمه به معنای واقعی عاشق فوتبالم شاید مسخره کنید ولی این علاقه منه
هرروز تو اتاق کوچیکم با یک توپ فوتبال بازی میکنم الکی الکی به توپ لگد میزنم به مامانم یه بار گفتم کلاس ثبت نامم کن حداقل اونجا سرگرم شم گفت زشته مردم چی میگن دختر فلانی فوتبال بازی میکنه بازی پسرهاست بشین درست رو بخون و فلان داداشم با پسر خاله هام هرروز میرن زمین چمن فوتبال بازی میکنن زمین چمن نزدیک خونمونه میبینمشون و حسرت میخورم لعنت به این زندگی روحیه ام داغون حتی درس هم نمیخوام بخونم شب و روز داخل یه اتاق تاریک خودم رو زندانی کردم چون اتاقم پنجره نداره تاریکه همچین حالم از این زندگی بهم خورده که حد نداره میخوام بمیرم دیگه