من رو همکارم کراش بودم اولین بار بهش پیام دادم اونم گفت باشه باهم باشیم ولی بعد یکی دو روز گفت نه من اصرار کردم ولی گفت نه و نمیتونم ولی بازم محکم نگفت و من هنوز بهش فکر میکردم یکی دوماه گذشت تا پریشب ک باز بهش پیام دادم به صورت ناشناس تا ناشناس بودم خیلی باهام خوب بود و گفت تنهام و دوس دارم یکی باشه از تنهایی دربیام بعد ک حدس زد منم گفت ولم کن و نمیخامت درسته حماقت کردم ولی ابیه ک ریخته الان چیکار کنم ؟ چجوری رفتار کنم ؟ دیگ برام مرد فقط میخام این اتفاقات شسته بشه تموم شه
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
هروقت میبینیش روتو کن اونورعین یخ سرد شو تو رفتارت باهاشاگه مجبوری باهاش هم کلام شی واسه کارت یجوری ...
ببین من تو یه قسمت هستم اونم یه قسمت و روزی یک بار ممکنه همو ببینیم ک اونو میتونم نگاش نکنم محل نزارم ولی تلفنی مدام باهم در ارتباطیم چون من باید گزارش هارو به اون بدم و اونم به من از شانسم تا قبل پیام دادن یکی دیگ مسئول گزارشات بود از دیروز اینو گزاشتن 🤦♀️