2777
2789
عنوان

خدا لعنت کنه باعث اینو که من الان وحشت دارم از صدای تلفن‼️

| مشاهده متن کامل بحث + 168 بازدید | 19 پست
آخر زمان شده همینطوری همشون؟ پلیس چرا خب؟

من یه اشتباهی کرده بودم 

دو تا داداش دوسم داشتن 

بعد سر من دعوا کردن

بچگی من دست یکیشون عکس داشتم

با اون عکسا تهدیدم میکرد اومدم اینجا گفتم کمکم کردن بعضی کاربرا رفتم شکایت کردم مامور پرونده یا همون شکایت اینبار گفت دوست دارم و عکسا افتاد دست اون اینبارم اون تهدید کرد که یا با من ازدواج میکنی یا نمیزارم زنده بمونی

تهشم با کمک دختر عمم از نامزدم جدام کردن


در حال مبارزه با افسردگی هستم،لطفا اگه راهکاری برای این دوران میدونی،یا خودت از این دوران عبور کردی باهام حرف بزن و بهم امید بده.ممنونم دوست خوبم.میشه اگه نینی دارین تو دلتون یا پیشتون اسمشو بهم بگین یا اگه امکانش هست عکسشو برام بفرستین؟بچه ها تنها چیزین که وصلم میکنن به دنیا،حالمو خوب میکنن،خودم کلی آرزو برای نینیم داشتم،نشد.دوستون دارم.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



من دارم فیلم ترکی میبینمانقدر پیچیده نبود ک زندگیت پیچیده

دارم عذاب میکشم


در حال مبارزه با افسردگی هستم،لطفا اگه راهکاری برای این دوران میدونی،یا خودت از این دوران عبور کردی باهام حرف بزن و بهم امید بده.ممنونم دوست خوبم.میشه اگه نینی دارین تو دلتون یا پیشتون اسمشو بهم بگین یا اگه امکانش هست عکسشو برام بفرستین؟بچه ها تنها چیزین که وصلم میکنن به دنیا،حالمو خوب میکنن،خودم کلی آرزو برای نینیم داشتم،نشد.دوستون دارم.

ب نقطه قشنگ ماجرا دقت کناینکه هر جا میری عاشقت میشنآخرش چیشد؟ عاقبت دو تا داداش و خودت

تروخدا خواهر قربونت برم

چه قشنگی

قبل همه اینا یه آقای دیگه بود اون خواست بهم بزنه میونمونو با نامزدم که موفق شد و ما یسال جدا شدیم از نامزدم،اون آقا تلافی میکرد چون جواب رد دادم

تو این فاصله این دو تا داداش و پسر خالشون خواستگارم بودن از یه عروسی که دیدن،من به پسرخاله هه گفتم نه و با زبون خوش رفت

این دو تا که باهم دعوا کردن من با یکیشون حرف میزدم اون یکی فهمید دیگه دعوا شد

یکیشون همچنان تشنه خونمه میترسم ازش یکیشون ازدواج کرد

من که شکایت کردم پلیسه فامیل یکی از کاربرای اینجا بود اون معرفی کرد

رفتم حضوری شکایت کردم،اینبار این گفت یا مال منی یا مال خدا

بعدش نامزدم برگشت و نزدیک ازدواج همین پلیس بیشرف اومد برادرشوهرمو پیدا کرد و عکسا و فلانو نشونش داد

هیچی دعاهای دشمن گرفت و من جدا شدم

در حال مبارزه با افسردگی هستم،لطفا اگه راهکاری برای این دوران میدونی،یا خودت از این دوران عبور کردی باهام حرف بزن و بهم امید بده.ممنونم دوست خوبم.میشه اگه نینی دارین تو دلتون یا پیشتون اسمشو بهم بگین یا اگه امکانش هست عکسشو برام بفرستین؟بچه ها تنها چیزین که وصلم میکنن به دنیا،حالمو خوب میکنن،خودم کلی آرزو برای نینیم داشتم،نشد.دوستون دارم.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792