من مسیر دانشکامو همیشه با اتبوس میرفتم
الان ترم پنجم
بعد اومدیم خونه جدید یه مسیر ده دقیقه ای رو باید پیاده تا ایستگاه اتبوس برم بعد یه بار سگ دیدم
بعد من از سگ خیلی میترسم
خونه مونم یه جای خیلی پر رفت و امد و شلوغه و بالاشهره یعنی عجیبه ک سگ دیدم واقعا
بعد انقد هی جذبش کردم دوباره دوبار دیگ هم دیدم یکیش البته صبح زود بود دیدم از تو کوچه داشت میدوید
مامانم اولش میگف من میام میبرمت با ماشین ولی خیلی موقع ها نمیکنه اینکارو مثلا صبحا کلاس دارم حال نداره بیاد خیلی موقع ها هم نمیاد
میگ اسنپ بگیر
ولی دلم نمیاد پول نازنینمو بدم به اسنپ اخه یکی دو روز ک نیست بخوام بگیرم باید بیشتر مواقع بگیرم به نظرم پول در ریختنه
نگید سگ کاری بهت نداره من میترسم اونا هم ترس منو قطعا میفهمن شاید دوبار سه بار کاری نداشته باشن ولی اتفاق یه باره
شمابودین چی کار میکردین