2777
2789

الان دراز کشیدم دارم اشک میریزم به موقعی فک میکنم ک داشتم ازدواج میکردم و کاش میشد برگشت عقب 

همش ۲۰سالم بود مامانم و داداشم خونمو کرده بودن توی شیشه ک تو ترشیدی باید ازدواج کنی و مامانم دائم با دخترای متاهل دیگران مقایسم میکرد من دانشجوی حقوق بودم الانم خیلی وقته درسم تموم شده و میخام آزمون وکالت بدم همسنهای من هنوز خیلیاشون مجردن و ازدواج نکردن اما من بخاطر فرار از خانواده سمی با پسر عموی بابام وارد رابطه شدم باشگاه میرفت ولی شنیده بودم قبلا سابقه اعتیاد داشته خودمو زدم ب خوش بینی و گفتم حتما تا اخرعمرش پاک میمونه و باهاش تا عروسی پیش رفتم خانواده هامون هردوشون خیلی اذیتمون کردن خانوادم بمن هیچ جهازی ندادن خانواده اونم کلا از اول انگار یتیم بود بخدا.اما من یه دختر باخلاق و بشدت خوش قیافه بودم الانم هستم اما دیگ رمق ندارم آرایشی بکنم حتی!!چون شوهرم معتاد شد بیکارشد بدبخت شدم و بابامم معتاد بود و زندگیم عیییین مادرم شده هیچ فررررقی نداره 

شوهرم اخلاقش خوبه همیشه کنارم بوده و تکیه گاهه اما اعتیاد نابودش کرده و الان قول داده ک تمومش کنه و برام زندگی بسازه نمیدونم چقد میتونم بهش اعتماد کنم اما چاره ندارم ولی خداروشکر پافشاری کردم و بچه از اول نیاوردم چون دلم قرص نبوده و نیست....خودمم مشکل روحی زیادی دارم 

شما جا من باشین چکار میکنین😞😞😞😞

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دایی من نزدیک۱۰ سال شاید اعتیاد داشت.....خودش خواست و ترک کرد ..الان ۳۰سال یا بیشترم شکر خدا پاکه و ...

خداروشکر 

شوهر من خودش میگ دیگ خسته ام و واقعا منو دوس داره رفتنم براش مث مرگه 

بنظرت خوب میشه؟

فعلا بفکرآزمون باش و بعدم شغل مناسبفکر کن تنهای تنهایی و باید خودت زندگیتو بسازیاگه شوهرتم دوست داری ...

آزمونو ک دارم میخونم اما انقد اعصابم ضعیف شده منی ک شاگرد الف بودم الان تمرکز ندارم

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792