درد دل کردم
راجب بلا هایی که بابام سرمون اورد گفتم
اونم گفت سم بده بهش بکشش
گفتم خواست بزور منو بده پسر عموم
هعی فحش میداد بعد که دید من اروم شدم گفت ساعت یازده شد باید برم بدم ماشین درست کنن
حس میکنم ابروم رفت پیشش کلن گفتم بابام معتاده و... کلی هم خودم فحش میدادم به عمو هام و بابام
اونم گفت برید پیش مادرتون زندگی کنید (چون طلاق گرفتن)
بنظرتون اشتباه کردم درد دل کردم؟؟؟