میجویمت به نام و نشانی که نیستی
دیرآشنای من ، تو همانی، که نیستی
میجویمت به باغ خیال و گمان و وهم
در کوچههای دل،به گمانی که نیستی
شبگرد کوچههای خیالم، به جستجو
آیم به آن محل و نشانی ، که نیستی
احوال من نپرس، که اقرار میکنم
حالم بد است، مثل زمانی که نیستی