جیگرم حال اومد همیشه با همه ظلمی ک بهم میکرد هیچی نمیگفتم ک ولم نکنه بالاخره همه رو بهش گفتم بیاید ب

اول بگم کارشو بخاطر لو رفتن رابطمون یجورایی از دست داده و آبروش رفته و تلافیشو سر من در میاره منم اینا رو براش فرستادم بالاخره:

از قیافم خوشت نیومد نه؟ به کتف چپم😄

چ تاثیری تو زندگیم داری؟

تو بدون اینکه بدونی دچار بیماری روانی هستی و نیاز ب درمان داری.

ی سری چیزا رو باید بهت بگم

اول اینکه اگر ب لحاظ احساسی روی من کار نکرده بودی و در حالت منطقی بودم و مجرد هم بودم شاید باورت نشه ولی کسی با شرایط تو رو ب عنوان خواستگار در خونه بابام به والله راه هم نمیدادم یه معلم ابتدایی با یه پراید قراضه که دوزار حقوقشم فقط خرج پیرهن و ادکلن و ضدآفتاب می‌کنه و عرضه مسولیت یه خانواده رو‌نداره یه بچه ننه که مامانش از شدت وابستگی اجازه زن گرفتن بهش نمیده اگه هم زن گرفت صد در صد برای آب خوردنشونم باید مامانش در جریان باشه ، یه بچه خشکل زن باز که مدام باید دنبالش بدویی تو محل کار ب این و اون نخ نده و آرامش نداری، یه نامرد که تنها مزیتی ک داره حرفشه اونم روش وانمیسته ، خلاصه که صدبار ب عقب برگردم ی تار موی شوهرمو ب صدتا مثل تو نمیدم اون تو عمل ثابت کرده ک من خانوادشم و تو هیچ شرایطی پشتمو خالی نمیکنه ولی تو کسی ک ادعا میکردی و نشون میدادی دوستم داری با دیدن یه ننه دانش آموز از ته .... چنان افسار از دست دادی ک حتی حرفای خودتم گردن نمی‌گیری آنقدر پست فطرتی ک من بخاطر تو پیش همه همه چیو انداختم گردن خودم ولی تو رفتی گفتی اون دنبال من بوده با فروختن من چیزی نصیبت شد؟ نه میدونی چرا ؟ چون تو رو نه من زدم نه .... ن ..... نه ..... نه .......، تو رو خدا زد اونجایی که من با تو صادقانه جلو اومدم و تو دو رنگی میکردی ، من واقعا داشتم برا تو میمردم و زجر می‌کشیدم و تو داشتی بمن ظلم میکردی و میخندیدی و من داشتم از لحاظ روانی داغون میشدم اما نمی‌تونستم حتی ازت پیش خدا شکایت کنم و دوستت داشتم و خدا رو اونجایی دیدم که قبل از اینکه من شکایتتو بهش بکنم جوابتو داد منو ب چی فروختی من که زیر و رو با تو یکی بودم اینا رو چند سال دیگه میفهمی. امیدوارم برات درس عبرت شده باشه و بنده های خدا رو ب مسخره نگیری و بدونی اگه خودشون نتونن خدایی دارن ک میتونه. الانم برا گمشو برای همیشه