2777
2789

۱

سلااام...من یه دیوونم

این اتاق بی روح سفیدم خونه منه

اونا منو به جرم دیوونگی دستیگر کردن

تو میدونی چرا به من میگن دیوونه؟!

من فقط چیزی رو که فکر میکردم درسته انجام دادم 

ولی اخرشم بهم گفتن دیوونه!

اگه اون کصافتی که منو دیوونه خطاب کرد خودش توی اون لجن زاری که اسمش خونه بود برام تو بچگی زندگی میکرد شاید اونوقت به من نمیگفت دیوونه 

دلم میخواد وایسم روبروش 

بگم چندبار از بابای معتادت بخاطر دیر رسیدن مواد کتک خوردی؟

چند بار داغی و گذاشته رو تنت چند بار مامانتو از زیر دستش نجات دادی؟

اگه روی دستای خودش مامانش بخاطر یه دارو ک دوقرون کم تر پول داشتی برای خریدنش جون میداد منو بهتر درک میکرد 

اخه اون چی میفهمه از زندگی من؟

به تعداد موهای روی سرش رد زخم و تیزی رو بدنمه بخاطر ی تیکه کاغذ که اسمش پوله 

این هنوز خواهرشو که تازه به سن بلوغ رسیده بخاطر پول به یه مرد معتاد نفروخته که بفهمه درددد یعنی چی

اونوقت اون داره تعیین میکنه کی سالمه کی دیوونه

از وقتی فهمیدم اون کصااافت بخاطر دیر رسیدن مواد بهش زده خواهرمو کشته 

دیگه اون آدم سابق نشدم 

لحظه اولی ک خبر بهم رسید فقط به یه چیز فکر کردم 

قتلش!

حالا بخاطر سوزوندن اون حرومزاده 

به من میگن دیوونه!

به نظرتون من دیوونم یا اونا که انتظار داشتن کاری نکنم ؟

جرم من چیه اخهه؟؟؟

اینکه ناخواسته شدم بچه اون خانواده؟

یا اینکه به دنیا اوردنم؟؟

هه اشکال نداره بزار دیوونه خطابم کنن اما بهم نگن بی غیرت

۲

من به اون عشق واقعی داشتم و داااارم 

هنوزم میگم عاشقشمم

بعد اینا به من میگن دیوونه چون کشتمش

من کشتمش که کمتر درد بکشه 

یذره ام ترس اینو داشتم که یه روز بخواد مال یکی دیگه بشه

اما به هرحال همه اینا از عشق زیاد میاد اما اینا نمیفهمن

بخدا نزاشتم درد بکشه وقتی میگم عاشقش بودم ک دلم نمیومد درد بکشه 

هیچ استرسیم نکشید 

اتفاقا اون روز براش گل خریدم بردمش بیرون براش اهنگ خوندم 

یه لحظه اومدم پشیمون بشم

اما خودش نزاشت دوباره با اون چشماش زل زد تو چشمام

ته دلم خالی شد که این چشما اگه یه روز مال یکی دیگه بشن چی؟

الانم پشیمون نیستم 

نبین اینجا با این لباسام و دستام بستس من تو رویام دارم با اون زندگی میکنم بدون ترس از دست دادنش دیگه...

اونجا رهایی مطلقه...

رهایی از ترس...

از دلهره...

رها از این دنیای کثیف

نکنه رویامم میخواین به جرم دیوونگی ازم بگیرین؟

اگه فقط ی ادم دست بسته میخواد که صبح تا شب با امپول و قرص و زهرمار خوابش کنین 

بزارین برم ب خواب ابدی خودم تازه اونجا حضوری ملاقاتش میکنم 

زودتر منتظر اون روزم...

که یه زندگی جدیدیو شروع کنیم بدون هیچ تموم شدنی...

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

۳

همه به من میگن دیوونه...میدونی چرا؟؟!

چون نمیخوان واقعیتا رو بشه 

چون نمیخوان قبول کنن که دیوونه واقعی خودشونن 

اونا یه مشت دیوونه به ظاهر سالمن

دیوونه ی پول...دیوونه ی عشق...دیوونه ی قدرت

من دیوونم چون توی چارچوب اونا نیستم 

چون از بند دروغ بریدم از زندگی ظاهری بیزااارم

بخاطر همینم با اون قهر کردم و خودمو تو اتاق حبس کردم 

چون اون نقابهه خود واقعیش نیست همه رفتاراش و کاراش ظاهریه

بخاطر همین چیزاس که ازش متنفرم 

اصن بزار بلند بگم که خودشم بشنوه چرا ازش فراریم 

اهاااای من از دست تو خودمو اینجا حبس کردم 

خسته شدم از اینکه تو دلت جز سیاهی و نفرت چیزی نیست اما به ظاهر خوبی

خسته از دورویی

خسته از اون روی پلیدت 

تو یه احمق پست فطرتی 

چرا حرفی نمیزنی؟یه چیزیی بگو 

لال شدی چرا؟

میبینید حرف نمیزنه 

نمیگه چرا اینقدر بده ؟چون برای این همه بد بودن هیچ توجیهی نیست



اصن میدونید اون کیه پشت در؟

اون خود منم...اره خود من...البته اون الان از من جدا شده دیگه 


دوروزه هیچی نمیگه حرف نمیزنه 

همیشه همینه همینقدر ساکت و تنها همه تنهاش میزارن 

البته حقشه 

بزار تو تنهایی خودش بمیره 

اون خیلی ادم بدیه 

حقشه همینطور تنها بمیره

۱سلااام...من یه دیوونماین اتاق بی روح سفیدم خونه منهاونا منو به جرم دیوونگی دستیگر کردنتو میدونی چرا ...

این بیشتر در مورد مجرمه تا دیووانگی

اگر می خواهید اسرار جهان را کشف و پیدا کنید، از منظر انرژی و فرکانس و ارتعاش فکر کنید.تسلا
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز