نمیدونم که ،شاید بتونم با نبودنت کنار بیام و برای همیشه بذارمت کنار و طوری زندگی کنم که انگار اصلا دوست نداشتم .
نمیدونم ؟لابد همه چی بخاطر من بود و تو هیچ تقصیری نداشتی ،شاید باورت نشه ولی دیگه شور و شوقم برای همه چی مرده و دیگه منتظر هیچ چیز نیستم
سعی میکنم از دور دوستت داشته باشم و طوری رفتار کنم که انگار هرگز قلبم برای تو نتپیده بود
که انگار با دیدن اسمت ضربان قلبم تندتر نمی‌شود
تو سهم من بودی
عشق تو سهم من بود
دستای تو
آغوش تو
تموم تو برای من بود
من لایق خوشبختی بودم
اما نشد ،..
مثل همه چیزایی که تو زندگیم نشد و نتونستم درستش کنم
مثل همه چیزایی که متهم شدم ب از دست دادنش
مثل همه چیزایی ک باید میپذیرفتم ک مال من نیست و باید از دور نگاهش کنم ک مال دیگری می‌شود ،..
همیشه از دور غصه خوردم
هم برای تو
و همه برای همه چیزهایی ک دوس داشتم و سهم من نشد
امشب برای تو گریه میکنم ،
برای تو ،..
برای تویی ک مال من نشدی
برای منی ک در حسرت یک دوستت دارم از سمت تو ماندم
برای تموم روزهایی ک توی ذهنم تصور کردم
برای همه خاطراتی که باهم نساختیم
و برای همه روزهایی ک مال من نشدی
بند بند وجودم ،برگشتنت رو میخواد
ولی قلبم گناه داره که انقد منتظر اومدنت بمونه و نیای ،..
نشدنی ترین من
خداحافظ🤍
