خانما من تو بازی آنلاین که صداها میاد عاشق یه پسره شدم،بعد منی که انقدر مغرور و با حیا بودم یه روز دیوونه شدم رفتم تو پی وی بهش اعتراف کردم و یه حرفای آبروبری هم راجب حسادت به یه دختر دیگه که تحویلش گرفت زدم ،اونم در کمال ادب پسم زد گفت من فقط باهات شوخی کردم نگفتم که بهت علاقه دارم،چقد بچگونه رفتارمیکنی،
خانما من واسه اولین بار تو زندگیم خواستم به یه پسر اعتراف کنم ببینم چه واکنشی نشون میده،هم خواستم یه بهانه ی قوی برای ترک اون بازی که بهش معتاد شده بودم پیدا کنم ولی کاش اینکارو نمیکردم،
الان حس میکنم غرور و حیا و آبرو و کرامت زنانمو از دست دادم،حس میکنم هیچی برام نمونده،😭 درسته اونجا مجازیه ولی اون آدم که واقعیه،
تازه به قدری عقلمو از دست داده بودم که یک هفته بعد رفتم تو گروه چت بازی که اون عضو بود و رفتم پی ویش که بیا بازی کن،بعد اونم هی میگفت دخترم دخترم، فکر اینکه چقدر از نظرش قابل ترحم اومدم داره دیوونم میکنه😔😭،
من هرگز همچین دختری نبودم ،همه ی اطرافیان به من میگن چقدر مغروری، من خیلی با حیا بودم، چه مرگم شد چرا اینقدر بدبخت و قابل ترحم شدم،
با ۲۷ سال سن چرا عین احمقا رفتار کردم،
حس میکنم شخصیتمو از دست دادم 😞😭😭😭
آدم بعضی چیزا رو هیچوقت نباید امتحان کنه