2777
2789
عنوان

مادرشوهرم به مادرم حسودی میکنه

1 بازدید | 25 پست

مادرشوهرم هرچی میگه همونا حرفای شوهرمه قشنگ دیدگاهش حرفاش نظراتش همه همونه 

بشدت زیاد 

امروز اومدن خونمون برای حرف زدن بابت طلاق 

مادرشوهرم حرفایی به مادرم میزد بیا ببین معلوم بود حسادت عقده شدیدی داره 

خیلی ناراحتم همه چیمو ازم گرفتن اعتبار ابرومو و شانس ازدواج خوبو 

چیکار کنم موفق بشم تا حرصشون درارد خلی بهمون اهانت کردن و ما همینطور مظلوم مونده بودیم 

میگفتنم خوار بدبخت میشی میگفتن فلان میشی 

ولی من سپردمشون دست خدا اما حس میکنم ظلم بزرگی بهم شده چیکار کنم؟ 

دوست دارم انتقام بگیرم

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

مادر شوهرت شانس ازدواج خوب رو ازت گرفت ؟

اره خیلی رو مخ شوهرم راه میره شوهزمم هروی اون بگه قبول میکنه از رنگ موی من تا قالی خونه تا میزان خرجی که بهم میده اگه بگه من خوبم قبول میکنه اگه بگه من بدم 

به خونم تشنه میشه 

نفرینش کردم انشالله خیر خوشی نبینن

والا از عصبانیت شدید اصلا نمیدونم دلم نمیخاست کاری کنم دوست داشتم همه چی پیش بره تا جدا بشیم

خیلی صبوری والا

البته عصبی و خسته ای بیشتر 

دنیا پوچ تر از اونیه که دنبال گل باشی...
بیا بغلم......تقاص پس میدن مطمئن باش یروز التماست میکنن

ممنون عزیزم‌

خیلی خستم 

حتی گریم نمیاد نمیدونم چم شده 

انگار افتادم ته یه چاه عمیق 

باورم نمیشه همه ترسام واقعی شدن

توهم با ع ن سرتا پاشو یکی میکردی من یکی ب خانواده م حرف بزنه مرده و زنده نمیزارم واسش

چیکار میکردم اونا خیلی دهن دریدخ وحشی بودن مجال نمیدادن منو محکوم کردم 

فقط دوست دارم حس ظلمی که بهم شده برگرده بهشون 


منم مث تو بودم ی بار دقیقا همچین شبی ک تو تجربه میکنی رو با ماهیت متفاوت تر تجربه کردم 

یه بار ک نه چندیار 

هر بار سکوت کردم بدتر شد هر بار سکوت نکردم هم بدتر شد 

مشکل اصلی شوهرمونه 

سکوت اونا باعث میشه قدم قدم جلوتر بیان 

با دعوا و غرغر هم بدتر میشن من رفتم پیش تراپیست اون شوهرمو خواست باش حرف زد یکم اوضاع بهتر شد 

و بعد ک خودم فکر کردم فهمیدم باید یادش بدم نیاز من چیه اولویت زندگیمون چیه 

واقعا عاقلانه ترین کار اینه ک ادم ی جاهایی واسه خوشبختیش و ارامشش بین خونوادش و همسرش همسرشو انتخاب کنه زن و مرد هم نداره.

و یادش دادم محترمانه همچین رفتارایی رو بیان کنه ک ناراحته از این ک حرمت زنشو رعایت نکردن 

ممنون عزیزم‌خیلی خستم حتی گریم نمیاد نمیدونم چم شده انگار افتادم ته یه چاه عمیق باورم نمیشه همه ترسا ...

فقط بدون هیچ کار خدا بی حکمت نیس چند سال دیگه بابت این راهی ک انتخاب کردی خداروشکر میکنی زندگی همینجوری نمیمونه حالت خوب میشه صب میشه این شب..

کسی مخالف حرفام هست ریپ نکنه😠😏😠 سایت ارث باباهاتون نیست هرکسی آزاده عقیدشو بیان کنه اگه ریپ کردی گزارش میخوری
منم مث تو بودم ی بار دقیقا همچین شبی ک تو تجربه میکنی رو با ماهیت متفاوت تر تجربه کردم یه بار ک نه چ ...

متاسفانه همسرم عشق عجیبی به مادرش داذه واقعا عجیب روم نمیشه بگم 

من هیچ کاری از دستم بر نمیاد داذم طلاق میگیرم خداروشکر

چیکار میکردم اونا خیلی دهن دریدخ وحشی بودن مجال نمیدادن منو محکوم کردم فقط دوست دارم حس ظلمی که بهم ...

البته ک خدا جای حق نشسته 

خونواده شوهر منم داره کارای خودشون سرشون میاد ولی حالیشون نیست تازه میان از همونام‌واسه من درد دل میکنن 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز