دو بار بیرون از خونه یبارم اومدن خونمون برا اشنایی اما فعلا قصد ازدواج نداریم چون مشکلات زیاده
وقتی رلم راحب من بهش گفت قبول کرد که اشنا بشیم
اما همش کلاس میزاره جلو پسرش و ظاهری یجور برخورد میکنه که انگاری مشتاقه ولی در حالت عادی خشک و پر افاده اس میگم اگه واقعا راضی بود یکم ذوقی میکرد راجب مراسمات نامزدیو اینده با پسرش حرفی میزد سراغی میگرفت حداقل حالمو از پسرش میپرسید اما اصلاااا
به نظرتون علت کارش چیه ناراضیه؟ پس چرا قبول کرده