مامانم دو تا ضایعه سرطانی تو روده دار
تازه فهمیدیم دنبال کاراشیم که جراحی کنیم ولی هنوز جواب سیتیش نیومد که ببینیم متاستاز کرد یا نه
تا میام مثبت فکر کنم که جراحی میکنیم خوب میشه
افکار بد خیلی منفی میاد تو ذهنم
جوری که به بدترین چیزا فکر میکنم دلم آشوب میشه
امشب دست چپم تیر می‌کشید رفتم درمانگاه نوار قلب دادم گفت تبش قلبت بالاست بخاطر اضطراب شبا خواب ندارم یکم میخوابم دوباره از خواب میپرم
خوب طبیعی که تو این شرایط استرس بگیره شما رو ولی تا میتونی با خدا حرف بزن زیارتگاه برو و برای اینکه منفی فکر نکنی دائم در حال گوش دادن موسیقی یا دعا یا پادکست باش.
میتونی برای تپش قلبت هم دکتر بری که یه آرام بخش بهت بده فعلا .
چون ا.ه اهمیت ندی بدتره به قسمت های دیگه بدنت هم آسیب میزنه این استرسه
رفتم بهم پراپرانول داد
شوهرم همش میگه بیخود استرس داری یک جراحی میکنن خوب میشه همش بخاطر استرسم منو سرزنش میکن
حتی خود مامانم هم اصلا استرس ندار خداروشکر
من میترسم استرسای من رو مامانم هم تاثیر بزار
با هیچکس هم نمیتونم خرف بزنم با پدر مادر و برادرم که نمیتونم جون میترسم استرسم بهشون منتقل کنم
ازون ور فقط شوهرم میمونه اونم فقط منطقی به قضیه نگاه میکن
هی میگه این حجم از وابستگی خوب نیست و اینکه مرگ حق و همه یک روز میمیرن منو تو هم یکروز می‌میریم چرا به قضیه منطقی نگاه نمی کنی
