کلی میگم...
میگه ازاین ب بعد هراتفاقی هرچیزی بشه دیگه مهم نیست اهمیتی نداره
دلمو باید یکجایی ی شخصی میشکست
اگه قرارباشه بازم اتفاق خاصی بیفته واسم(برداشت من عاشقی و متن هم همینو میگه.حالاطرف بسته ب شخصیت واسه خودش ممکنه برداشت دیگه ای داشته ک اینارو نوشته)باید صبرکنه اون اتفاق(یااون شخص) ک دل مرده و شکسته ام زنده بشه باز..
( یچیزایی درمورد زلف و شونه میگه میتونه معنیش تکیه گاه بودن باشه یا تاب آوردن دیدنه دوباره ...)
مصرع آخرش بامعناترینه...
میگه که کاروان غنچه های سرخ(شخص مدنظرشه مثلا خودت)
تورو ب گل و غنچه و .. تشابه کرده و مخاطب قرارت داده
گفته ک تویی ک پراز شوق و ذوق و رنگ و لعاب بودی یا هستی
ی روز میرسه ک نه غنچه ای نه سرخ و از اب و تاب میفتی
امیدوارم تونسته باشم کمکت کرده باشم👍