توروخدا بخونید دلمو خون کرده این زن
۴ساله ازدواج کردم مادرشوهرم و دخترش عروسیمون نیومدن آبروم همجا رفت سوژه شدم.شب ک رفتم خونم گوسفند جلوم قربونی نکردن یعنی ب بدترررررین شکل ممکن رفتم خونه شوهر و مث کسی ک ازدواج سومشه باهام رفتار کردن با اینکه هم تحصیلات دارم هم خانواده هم قیافه بخدا همه چیز دارم
بعد از اون ۳ماه گذشت بزور با پدرشوهرم اومد خونمون ما هم چیزی نگفتیم و گذشت کردیم و هررررگز بهش تاحالا فحشی ندادم بعدش شروع کرد ب خرابی کردن جلو شوهرم منم بهش گفتم چکارم داری اخه یهو برگشت طعنه جهیزیمو با فحش بهم زد و گفت منو دخترم نیومدیم جهازتو چک کنیم زبون دراوردی(حالا خودش و دخترش جدا خونه گرفته بودن آدرسشم ب پسراش نمیداد اون تایم)
خلاصه هرررچی خواست گفت و بعد یه تایم کوتاه باز گذشت کردم گفتم عیب نداره ولش کن الان دوباره فهمیدم ب شوهرم پشت سرم گفته ک زنت نامرتبه خونشو جمع و جوز نمیکنه چرا تازه عروس باید اینجوری باشه؟؟(بقران خونم عین دسته گل)
و پیش شوهرم خرابم کرده شوهرمم دوماهه هیچی بهم نگفته فقط دیدم داره تذکر میده ک خونه رو تمیزتر کن الان یهو سوتی داد فهمیدم و از زیر زبونش همه چیزو کشیدم
و بجز این فهمیدیم ک پولی ک قراربوده دستمون بیاد رو مادرشوهرم پشت سرمون خرابی کرده و رایزنی کرده ک دستمون نیاد!!!! و توی رومون باهامون خوب بود و همکاری میکرد😐
پدرشوهرم ازش طلاق گرفته و زن گرفته من بخاطر این زنیکه ک گفت خونش نرید نرفتم خونشون دوساله بخداقسم
خودمو و شوهرمو تصمیم گرفتیم قطع رابطه کنیم نظر شما چیه؟؟