اول از همه بگم شوهرمو خیلی دوست دارم با این همه کارایی که میکنه دوستش دارم هنوزم
من 22سالمه شوهرم 28سالشع5ساله ازدواج کردیم اوایل خییلی دوستم داشت بهم توجه داشت ..
بخاطر دیر اومدناش بهش گیر میدادم چندبارم تو گوشیش شماره دختر دیدم و دعوا راه انداختم و قعرو قهر...
اینقد قهر کردم باهم سرد بودیم ک هنوزم این عادت سر جفتمون موند
ولی بازم شبا دیر میاد خونه حتی شامشم بیرون میخوره من با مامانش زندگی میکنم دوتا پسرم دارم
خیلی از هم دوریم ن حرفی ن هیچی..مث دوتا غریبه ..
من هر کاری میکنم دلم باهاش صاف نمیشه ولی دوستش دارم
اونم کلا نصبت بهم بی تفاوت شده براش مهم نیستم ..
دارم همینجوری میگذرونم فق ب امید اینکه خوب میشه ان شاءالله 😔
خیلی سخته عرچی بگم کمه
لطفا از تجربه هاتون بگید شاید ب دردم بخوره
اونم کلا سرده باعام همینجوری عادت کرده منم همینطور ب نظرتون میشه این رابطه رو باز گرم کرد و خوب بشیم😔🙁
اگه من ب تنهایی تلاش کنم جواب میده..
میشه دعامم بکنید شوهرم و زندگیم خوب بشه