همه این کارها جز بیرون رفتن رو میکنم اون لحظه اصلا بهش فکر هم نمیکنم ولی بعد از اون لحظه غم بدی همه وجودم رو میگیزه و شاکی از این هستم که مگه من چقدر بد بودم براش که یه فاحشه سن بالا رو ترجیح داده به من
اون شده همه زندگیش رمز گوشیش رو اون عوض میکنه عکس منو اون پاک میکنه برای زندگی من اون تصمیم میگیره بخدا قسم دلم میخواد روزی دستم بهش برسه و تکه تکه اش کنم خار و ذلیل بشه