من یه دوست پبدا کردم دانشگاه سر گروه بندی کلاسا که از الهیه تهران میاد و خب وضع مالی منم اگه تاپیکای قبلیم همینجا رم ببینید مشخصه💔😂 امروز سر کلاس اینشکلی بود که یه ایفون 13 پرومکس دستش بود بعد یهو غرغر کرد که وای این گوشیه داداشمه خیلی اشغال و مزخرف و قدیمیمه واسه خودمو بردم تعمیر😐 منم همون لحظه گوشی خودمو زیر جزوه قایم کردم نبیندش یوقت💔🧑🦯➡️ یا مثلا بجای سلف هر روزززز از اسنپ فود سفارش میده هر پرس غذام بالای 300 هر روزااا هر روز الانم اومده اینجا خونه اجاره کرده بعد من مبرم سلف اینشکلیه که معدهشما چجوری میتونه غذاهای ۱۰تومنی سلفو تحمل کنه🤝 و خب من هعی سعی میکنم ازش فاصله بگیرم ولی هعی میچسبههه به من و تنها و غریبم هست اینجا هعی مدام میگه تو تنها دوست منی خیلی خوشحالم باهم جور شدیم و اینا ولی من خیلیییی حس بدی میگیرممم خیلییی حس میکنم همش داره تخریبم میکنه غیر مستقیم و دلمم براش میسوزه از یه طرف چون مهربونم هست همزمان کلی تعریف میکنه ازم که چقدر درست خوبه چقد خوشگلی چقد چشت فلانه چقد صدات قشنگه بعد همین میگم اخی چه دختر خوبیه تعریف میکنه ازم یهو دوباره یه حرکت تحقیر آمیز دیگه میزنه
منم واقعا اعصابم خیلی ضعیف شدهه الان درگبر دادگاه مامانم و بابامم حس میکنم هر لحظه ممکنه پاچشو بگیرم🗿