مادرشوهرم رفته کربلا

چش_مشکی

عضویت: 1402/10/30

تعداد پست: 5000

پسرش باید زنگ بزنه هاااا

ی لوکشین برا خدا بفرستید شاید ایرانو گم کرده!:)💔

1403/09/03

|

21:21

2 نفر لایک کرده اند ...

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

یه مادر چطور میتونه بگه بزار بچه ام سختی وتنهایی بکشه تامثلا قدر اونو بدونه

شوهرمن از بچگی کارکرد بابدبختی زندگیشو ساخته اما مادرش چشم خوشی اونو بازنشو نداره باید زنش رو اذیت کنه تا خانم بگه پسرم پسر خوبیه

1403/09/03

|

21:22

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

پسرش باید زنگ بزنه هاااا

زنگ بزنه چی بگه چ دلی دارید شما وقتی میره خونش یه چاییم جلوش نزاشت حتی زنگشم نزد ماشهر غریبیم نمی پرسه پسرم هست نیست

1403/09/03

|

21:22

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

باید زنگ بزنه؟😐اصلا مهم نیس

جهنمش گوه ب این مادری کردن حیوونام زاد ولد میکنن

1403/09/03

|

21:23

چش_مشکی

عضویت: 1402/10/30

تعداد پست: 5000

زنگ بزنه چی بگه چ دلی دارید شما وقتی میره خونش یه چاییم جلوش نزاشت حتی زنگشم نزد ماشهر غریبیم نمی پر ...

چی بگم والا

ی لوکشین برا خدا بفرستید شاید ایرانو گم کرده!:)💔

1403/09/03

|

21:23

نداتونم

عضویت: 1402/08/01

تعداد پست: 16510

زنگ بزنه چی بگه چ دلی دارید شما وقتی میره خونش یه چاییم جلوش نزاشت حتی زنگشم نزد ماشهر غریبیم نمی پر ...

سطح انتظاراتتونو بیارین پایین زندگی راحت تر بگذره

یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️

1403/09/03

|

21:23

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

سطح انتظاراتتونو بیارین پایین زندگی راحت تر بگذره

این انتظار نیست اگر یه مادر هواسش ب بچه اش نباشه پس کی باشه؟

1403/09/03

|

21:24

ریاضی_سابق

عضویت: 1401/03/09

تعداد پست: 15548

اون رفته کربلا بعد خودس زنگ بزنه؟وظیفه پسرشه زنگ بزنه

1403/09/03

|

21:24

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

چی بگم والا

انقد باشوهرم حرف زدم راضیش کردم بعد اون همه بی مهری فرستادمش خونشون نشست فقط ازمن بهش بدگفت یه چاییم جلوش نزاشت میدونست ماشهرستانیم زنگ نزد بهش بگه یه شام یانهار بیا این مادره مادر هنرش زاییدن نیست

1403/09/03

|

21:25

نداتونم

عضویت: 1402/08/01

تعداد پست: 16510

این انتظار نیست اگر یه مادر هواسش ب بچه اش نباشه پس کی باشه؟

پسری که یه زنگو اضافه می‌دونه به مادری که می‌ره کربلا بزنه همون بهتر که توجهی بهش نباشع🤨

یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️

1403/09/03

|

21:25

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

اون رفته کربلا بعد خودس زنگ بزنه؟وظیفه پسرشه زنگ بزنه

میگم من اتفاقی متوجه شدم مگه بما گفت اصلا؟سال ب سال نمیگه بچه ام مرده است زنده است کاش بدونید این زن چقد مغروره برای این پسرش ولی همه کار برای بچه های دیگه اش میکنخ

1403/09/03

|

21:26

مدیر استارتر

عضویت: 1400/01/07

تعداد پست: 282

پسری که یه زنگو اضافه می‌دونه به مادری که می‌ره کربلا بزنه همون بهتر که توجهی بهش نباشع🤨

پسرش نمیدونه منم از کسی شنیدم بما نگفت شما فکر کن این مادره این مادر بچشو از۱۴ سالگی فرستاد شهر عریب سرکار

شوهرم ادم خوب وزحمت کشیه پدرمادرشو اذیت نکرد اما مادرش قدر دان نیست میگه میخواستی نری به ما بی توجهی میکنه غیبت مارو پیش بچها وعروس دیگه اش میکنه و اصلا ب عنوان پسر بزرگ خانواده ادم حسابش نمیکنن

1403/09/03

|

21:27

نداتونم

عضویت: 1402/08/01

تعداد پست: 16510

پسرش نمیدونه منم از کسی شنیدم بما نگفت شما فکر کن این مادره این مادر بچشو از۱۴ سالگی فرستاد شهر عریب ...

🤦🤦🤦

یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️

1403/09/03

|

21:28