من میخوام بگم که تامین مالی زندگی ب عهده اقا باید باشه . دوست ندارم از اول روی حقوق من حساب باز کنه. ولی خب میدونه شاغلم و حدود حقوقمو میدونه . من نمیخوام روش حساب کنه چون شاید نرم سرکار بعد یه مدت. به نظرتون جی بگم ک با سیاست باشه؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بله میدونم میپرسن اما ساده ترش کنن! مدیریت اقتصادی!!!!! مگه میخواد همایش برگزار کنه؟ مثلا بپرسه: تو این وضعیت الان چطور وضع مالی خانواده دو تایی رو کنترل کنیم؟
یه سوال داستم من بایه اقا اشناشدم بعد دو جلسه ایشون گفتن ک من سردرگمم و انتظارداشتم یه حسی درم بیدار بشه نشده نمیدونم چرا اینطوری هستم. اینم بگم ما جفتمون ازدواج دوممون بود و خودشم میگفت ک ترسم بالاست . منم دیدم ایشون رغبتی نشون نمیده به معرف گقتم نظرم منفیه. ایشونم فهمید جا خورد وعلتشو ازم پرسید. ینی یجوری بود که نه ازش رغبتی میدیدم نه جواب منفی میداد. به نظرت الان دوسه روز گذشته بهش پیامی بدم یه چیزی بگم؟ مثلا چی بگم؟
ولی خوب راهنمای یمیکنی فکر کردم اقا هستینیه سوال داستم من بایه اقا اشناشدم بعد دو جلسه ایشون گفتن ک ...
نه دیگه ، چون جواب منفی دادی ، اگه پیام بدی بهش انگار با دست پس زدی با پا پیش کشیدی . بذار یکم فکراش رو بکنه ، اگه تمایل داشته باشه که دوباره میاد جلو ، اگه واقعا فرقی براش نکنه و مهم نباشه هم که بهتره تموم شه بره
وقتی یه بچه داره راه رفتن رو یاد میگیره و دائم زمین می خوره ، هیچ وقت با خودش نمیگه که شاید من برای اینکار ساخته نشدم