2777
2789

وقتی ازدواج کردیم خیلی میخواستمش و شدیدا روش حساس بودم 

تا اینکه ی روز هر چ پیشش گفته بودم به خواهر و برادر و ...اینهاش گفت و اینکه دیدم بعد هر دعوای ما رفته تو واتساپ با همکار زنش چت های ناجور کرده 

بعد اون اصلا اصلا باهاش شاخ به شاخ نشدم و شدیدا مطیع شدم و اعتراضم کم شد به همه چی 

اونم ی مقدار فضا را برای من باز تر کرد 

چون نمیخواستم ضربه ببینم یا پسرم شاهد دعوا باشه یا طلاق بگیرم و بیفتم نداری 

آخه شوهرم هم پول داره هم روابط اجتماعی خوب 

اما اونی نشده که برفرض نیازمو باهاش برطرف کنم یا احساس صمیمت باهاش داشته باشم 

حس میکنم دنیاش مال خودشه 

منو حساب نمیکنه 



دقیقا شوهر منم با من همینه هیچوقت بامن یکی نشد و این تقصیر منو تو نیست اینا نمیخوان با ما یکی بشن شوهر من تازه هر روز داره بدتر میشه💔

به چه چیز تو آنقدر وابسته شدم؟ به چشمانت که مرا نمیبیند😔؟ یا به قلبت که مال نیست💔 هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد🥲 وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد 🙂

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

بعد از ۲۲ سال زندگی منم همینم اینجور مردا میخوان دنیای خودشونو داشته باشن فقط برای وجهه اجتماعیش هست ...

یعنی هیچوقت با زنشون جور نمیشن ؟ شوهر منم همینه😔 تقریبا شیش ساله ازدواج کردیم

پدرشوهر من اوایل اینجوری بوده چون مادرشوهرمو دوس نداشته ب زور براش گرفتن بعد سالها بدون اجازه مادرشوهرم آب هم نمیخوره

به چه چیز تو آنقدر وابسته شدم؟ به چشمانت که مرا نمیبیند😔؟ یا به قلبت که مال نیست💔 هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد🥲 وای از این عمر که با میگذرد، میگذرد 🙂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز