یه مدت پیش خودش بود تا اینکه شوهرش شروع کرد بهونه گرفتن یه بچه هم از شوهر الانش داره
میگه همش چپ چپ به بچه نگاه میکرد میخواست چیزی بخوره یا تموم میشد شیر یا میوه میگفت همه رو دادی بچه خودت خورده یکبار هم دعوا کرده با بچه به زنش گفته حق نداری بهش غذا بدی از گوشت سگ حرومترش باشه
حالا بچه رو گذاشته پیش مادرش گفته دیگه حق نداره بیاد خونه من
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من یه خانمی رو میشناسم دیه شوهرش و همه اموالشو گرفت دوتا دختر داشت با پسر مجرد ازدواج کرد یه دخترش پیش مادرشوهر سابق و دختر دومش که شیرخواره بود پیش خواهر شوهر سابقشن. از شوهر دوم باردار بود تصادف کردن آسیب نخاعی شد ولی جنین زنده موند و دنیا اومد. شوهر دومی ولش کرد خودشم که با یه بچه دیگه فلج هم شد . آه دختراش گرفتش