آورده گذاشته پیش مادرش
یه مدت پیش خودش بود تا اینکه شوهرش شروع کرد بهونه گرفتن یه بچه هم از شوهر الانش داره
میگه همش چپ چپ به بچه نگاه میکرد میخواست چیزی بخوره یا تموم میشد شیر یا میوه می‌گفت همه رو دادی بچه خودت خورده یکبار هم دعوا کرده با بچه به زنش گفته حق نداری بهش غذا بدی از گوشت سگ حرومترش باشه
حالا بچه رو گذاشته پیش مادرش گفته دیگه حق نداره بیاد خونه من
چ بیشعوره
خاک عالم بر سر دوستت و اون شوهرِ……
بچه ی بدبخت چه گناهی کرده من بودم از این انگلم جدا میشدم.
طفلک بچه.
ننه عنترش فقط بلد بود لنگاشو هوا کنه بزاد ؟ خاک بر سر
مگه قبل ازدواج درموردش صحبت نکردن
من جاش باشم خودمم نمی‌مونم،اون بچه الان خیلی به محبت مادرش نیاز داره
پس بچه چرا نمیره پیش باباش
شوهر نکردن بهتره از همچین شوهری
باید اولش امضا میگرفت قید میکرد که بچه ازش جدانمیشه
دوستت هم نو که اومد به بازار کهنه شد براش دل آزار؟
ای وایِ من💔
من جای دوستت باشم مهریه ام میذارم اجرا طلاق میگیرم میرم با دو تا بچه ام زندگی می کنم
اخی گناه داره😔مگ از اول قبول نکرده بچه رو چرا یه دفعه عوض شده
اینکه دوستتون مونده پیش اون آقا و پسرش فرستاده پیش مادرش جالب تر هست
مگه اینا قبل از ازدواج توافق نکرده بودند برای نگهداری از بچه ها ؟
