چند روز پیش گفت دنبال دختر میگردم اما همه چی الویت پوله !!
امروز مامانم خرید داشت ..
بعد رفت گفت که معلم خواهرت اومد در رو وا کن ..
ابجی ام کلاس ششمه معلمش خونه میاد
خونه ما هم دوبلکه من بالا بودم خواهرم و معلمش پایین سالن
مامانم زنگ زد گفت خواهرت تنها نمونه برو پایین
لباس پوشیدم و رفتم پایین
بعد احوال پرسی کردم پشت سرشون نشستم معلمش یه جوری صندل رو تنظیم کرد که هم میتونست با چشماش منو ببینه
هم خواهرمو
بعد همه مثال ها که به خواهرم میگفت اسم منو میاورد ..
بعد بهم گفت که خانم (با اسم کوچیکم)
اصلا شبیه خواهرت نیستی گفتم بله ..
گفت تشنمه میوه پوست کندم بردم
خوب کردم ؟
بعد مامانم اومد رفتم بالا