ی زنه ای هست تو فامیلمون بااینکه دوتا بچه داره دوست پسرم داره
سالی یبار شوهرش میفهمه میفرستش خونه باباش گوشیشم میشکونه بعد دو سه روز دست از پا دراز تر برمیگرده گوشی نوهم میخره
حالا دوباره جریان جدید پیش اومده رفته خونه باباش
هر بار هم عزیز تر میشه
آنقدر هم اعتماد بنفس داره عین خیالش نیست چکارس
حالا ما هر چی مواظب باشیم بیشتر خار میشیم تو چشم شوهرمون