بخاطر تیکه ها و حرفای زشتش کم میرم و فقط با شوهرم میرم..این اخری ادا هم دراورد که ملت تنها نمیان که یه وقت متلک نشنون..اینو میگه ها ولی خودش باور داره خیلییی خوبه و همیشه شاکیه..همش هم میگه دلم برای بچتون تنگ میشه بیارینش..شوهرم دو سه روزی رفته بود نمایشگاه شهر دیگه ای ومنپیش پدر مادرم بودم..مطمئنم شاکی میشه که چرا بچمو نیووردی و چرا با بچه ام تنها نمیای و حتما باید شوهرت باشه..خیلی بددهن و بی ادبه و اتفاقا عاشق اینه که جوابشو بدی..خودشم میگه سکوت کردن برام مث فحشه..محترمانه هم جواب بدم با بی ادبی جواب میده..به نظرتون چی بگم تو جوابش؟
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
زنگ میزنه همش که بچتونو بیارین دلم تنگ شده براش!!!کاش میشد نرم اخه سکوت کنم هم باز یه حرف دیگه میزنه منم اعصابم به هم میریزه..هفته ای یه بار میرم اونم شوهرم میگه چیکار کنم همش زنگ میزنه که بیایین
نرم میشه قطع رابطه..مادرشوهرم خیلیییی باسیاسته..از طرفی شوهرم با پدرش اینا شریکه..و چون خیلی جاها طرف منه تو حرفا و یه بار هم ورشکسته شد و پدرش دستشو گرفت..اینم بگم پدرش بیشتر حکم مترسک رو داره..رییس کل مادرشوهره اس
چه بیکاره ! چن سالشه ؟! حوصله داره هر روز زنگ میزنه .....؟!
پنجاه و خوردی..مریضه بیکار نیست..کلا دوست داره اتیش به پا کنه بعدم بشینه زیرزیری هر هر بخنده..ینی به هرکس میگم چه چرت و پرتایی بهم گفته چشاش چهارتا میشه..همیشه هم قسم و ایه میخوره که من هیچی تو دلم نیست..جالبه قران ونمازش هم به جاست
وااا خوب هروقت شوهرت رفت باهاش برو محل تیکه هاشم نده
همین کارو میکنم ولی خسته شدم بس که شاکیه ازم بس که هر وقت میرم میگه بچمو لاغرش کردی..منظورش بچه ی منه..جالبه که وقتی بهداشت میرم میگه خانم چقدر شیرش میدی وزنش بالاست و به کبدش فشار میاد..وقتی هممیگم دکتر اینو میگه میگه گوه خورده دکتر..خیلی عوضیه و حرف حرف خودشه
میگه دکترا کاسبن میخوان جیب مارو خالی کنن خلاصه اینقد میگهههه تا بگی تو درست میگی..برای همین خیلی کم میرم هر وقت هم میرم اعصاب خوردی برامه..به شوهرمم میگه میگه چیکارش کنم مادرمه اخلاقش همینه