بعد یه هفته خالم تو خیابون دیدتش به خالم گفته شرمنده پسره من میگه تا وقتی که عمو بزرگه من ازدوهج نکنه من روم نمیشه ازدواج کنم🙁
زنه دوست خالمه دخترشم با دخترخالم دوسته
یعنی دخترخالم انقد بهم گفت گفت گفت تا قبول کردم شماره مامانمو بدن بهشون
بعد جالبه همین مادره پسره شماره مامان منو بزووووووور یک هفته پیش از خالم گرفته حتی منم به خالم گفته بودم نده ولی خالم داده بود الانم این مدلی پیچوندن
مادر پسره عکس منو دیده بوده و پسند کرده احتمالا پسره دوست دختر داره منو نخواسته ولی خیلی بدم اومد بهم برخورد
دلم میخاد به دخترخالم بگم به مادر پسره بگن قبل اینکه دوره بیفته خونه مردم دختر مردمو نسخه کنه واسه پسرش قبلش بشینه با پسر عتیقه اش صحبت کنه ببینه اصلا دلش میخاد یا نه😕
من همینجوریام اعتماد بنفسم کمه اینجور که میکنن بدتر داغون میشم