اينقدر هرروز زنگ نزن که دوبهم زنی کنی
و قضیه ها رو جور دیگه ای تعریف کنی
من خوشم نمیاد
بی سیاستی هست؟؟؟
خییییلی خسته شدم ازش شوهرم هم بچه ننه
میگه مادرم پیغمبره نعوذبالله
تا وقتی شوهرت اینجوریه به اون چی میخای بگی
نه بابا اینکارو کنی بدتر میکنه لج میکنه،،،
منم دقیقا موندم بازم لازمه مستقیم بگم بهشون یانه البته تاحالا صدبار دعوا کردیم ولی انگار هربار باید جنگ بشه تا خودشونو جمع کنن وگرنه دخالتا ادامه داره
درکت میکنم ولی با این حرفت هم مادرشوهر باهات لج میکنه هم همسرت
خواهرانه بهت میگم جلو شوهرت وقتی مادرشوهرت زنگ میزنه خودتو ناراحت نگیر و بگو از اینکه به مادرت احترام بذاری و حرف بزنی باهاش خوشحال میشم ببین بعد از چند بار چطور تصور خوبی از تو توی ذهنش شکل میگیره و عاشقت میشه
به مادرشوهرت نگو که میکنه نقطه ضعف ازش استفاده میکنه فقط به شوهرت ثابت کن همین من مادرشوهرم هرروز زنگ میزد یه موقع تا میمودم جواب بدم قطع میکرد زنگ میزد شوهرم که ده بار زنگ زدم زنت جواب نمیده آخر کار خدا یه روز زنگ زد طبق معمول یه بوق خورد قطع کرد شوهرمم دید فهمید که کار همیشه ننش همینه
پیج ساناز شفیعی رو دنبال کن
شوهرت اول با مادرش ازدواج کرده تو همیشه زن دومی هستی باید تحمل کنی
مادرش دو شوهره هست هم شوهر خووش هم پسرش شوهراش هستند
پسرای بچه ننه زن اولشون مادرشونه
حتی اگر میتونستن با مادرشون تولید مثل میکردن و بچه دار میشدن انقدر توام گره خورده ان
مقصر مادرشه خودخواه و زیاده خواهه هم شوهرشو میخواد هم پسرشو
یکم صبر کنی درست میشه جلو روشون خودت و خوب بگیر مثلا میگه بیا بریم اونجا بگو خیلی دوستشون دارم و از بودن باهاشون لذت میبرم ولی در عمل یه بهونه بتراش و کم رفت و امد کن تو حرف مظلوم تو عمل محتاط باش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
4 ثانیه پیش
5 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز