دیگه خسته شدم از انرژی های منفیش
خودش تمام هنرش اینه لباس زیاد بره بخره و میره بخاطرش زیر قرض و قسط میره
حالا افکارش به من منتقل میکنه من کهنه نمیکردم ولی وقتی مانتوی نو دارم نمیرم یکی دیگه بگیرم و اون بی استفاده بمونه تو کمد یا کفش استفاده میکنم بعد یکی دیگه تازه ازدواج کردم قانون شوهرم هم همینه و باید طبق بودجه شوهرم زندگی کنم حالا همش مادرم میگه این کیف رو نبر جایی رفته لباس برام خریده آورده میگه نسیه گرفتم برو پولش بده منم برداشتم و مجبور شدم پولش رو بدم اصلا نیاز نداشتم چون بلیز بافت داشتم چند دست بنظرتون من زیاد زود رنج شدم یا کار اون اشتباس،?