من ي وسواس بدي گرفتم از مرگ اطرافيانم خيلييي ميترسم
مثلا اگ شوهرم چند ساعت گوشيش در دسترس نبود ميترسم اتفاقي براش افتاده باشه
يا اگه يكي از اعضاي خانواده مريض شه دلشوره عجيبي ب دلم ميوفته ك نكنه اتفاقي براشون بيوفته
مخصوصا داداش كوچيكم كه ٧ سالشه تا اتفاقي براش ميوفته من واقعا دلم مثل سير و سركه ميجوشه كه الانه ك اتفاقي بيوفته واقعا دست خودم نيست چيكار كنم تازه هميشه هم ب شوخي ميگه من بميــ رم يا ميگه من ميميــ رم اين حرفا رو ك ميزنه بدتر استرس ميگرم
هميشه دعا ميكنم زودتر از عزيزام بميــ رم چون طاقت همچين دردي رو ندارم
در اين مورد با هيچكس حرفي نزدم ميشه راهنماييم كنين چجوري با اين وسواس كنار بيام