مادرشوهرای شمام اینطورین؟
من حدود بیست ساله ازدواج کردم بچه نیستم که
من همیشه خیلی خیلی با فامیل شوهرم مبادی آداب و محترمانه برخورد کردم و هر جا لازم بدونم تصمیم گیری میکنم که چیکار کنم ولی مادرشوهرم مرتب بهم چیزهارو یادآوری میکنه من خوشم نمیاد بهم برمیخوره
مثلا با یکی از اقوام اومده بود خونه ی ما. اون مهمون برای ما یه جعبه شیرینی آورده بودن من تو آشپزخونه شیرینی هارو تو ظرف چیدم چای ریختم همسرم برد برای مهمونا هنوز شیرینی رو نبرده بودم از تو پذیرایی هی به من اشاره میکنه لب میزنه منم متوجه نمیشدم چی میگه بعد فهمیدم میگه شیرینی بیار😐
یا مثلا همیشه تماس میگیره میگه زنگ بزن به فلانی برای فلان قضیه( مثلا برای احوالپرسی مریض یا تسلیت)
یا مثلا یه بار تو یه مراسم ختم تو مجلس به من میگه زن داداشم اون ور مسجد نشسته پاشو برو باهاش احوالپرسی کن😑
یا یه بار تو یه عروسی به من میگه پاشو برو با فلانی حرف بزن آشنا شو!! حالا اون شخص حداقل ده سال از من کوچکتره و مدتی قبل عروسی کرده بودن و عروس عمه ی شوهرم شده بود🤦🏼♀️
این جور تذکراتش برام آزاردهنده ست من نه بچه ام و نه اینکه دخترشم که چپ و راست تذکر میده
جالب اینجاست که بیشتر اوامرشم انجام نمیدم ولی باز کار خودشو میکنه