میدونم بهم میخندین
کلی آرزوها تو دلم مونده کلی خوشی ذوق
کلی شکستم کلی اشک ریختم ولی لابه لای همه اینا همیشه دوسداشتم شده ی گل پژمرده هرکی میخاد باش باش بهم هدیه بدن خیلی حسرت میخورم چرا هیچوقت هیچکس منو لایق ی شاخه گل هم ندونست این حیرت مثل سیخ داغ وسط پیشونیم میمونه دلیلش نمیدونم ولی خیلی دوسداشتم ی نفر بهم گل بده
نگید خودت برا خودت بخر اینا خودمم بلدم منطورم چیز دیگس