همسایمون تعریف میکرد شوهرش فوت شده بود یکی از آشناهاش اومده برا تسلیت بهش گفته بار آخرتون باشه😂😂
بعد خانومه به من میگفت حالا دیگه ما نباید بمیریم بهمون گفتن بار اخرتون باشه میمیرید😂😂
به استادم ایمل زدم نه ایرادی من به اندازه چشمام به شما اعتماد دارم .
کیبورد تغییرش داده من به اندازه پشمام به شما اعتماد دارم .
من هیچ وقت از این کلمه استفاده نمی کنم نمی دونم چرا کیلوگرم تغییر داده بود . بعد از جواب دادن ایمیل استادم تازه فهمیدم اشتباه پیام داده بودم
تو خیابون اصلی که پر از مغازه هستش همیشه دوتا مانکن میذارن جلو در، یه بستنی فروشی هم بغل دستشه... بستنی قیفی گرفتیم و من اومدم تکیه دادم به مانکن یه لحظه یهو تکون خورد
باور کن اصلا نمیدونستم آقا هستش حالا جلو شوهرم، جفتمون از خجالت آب شدیم یعنی خوده بستنی قیفی به زبون اومد بهم گفت خیلی خنگی
🤣🤣🤣🏃♀️🏃♀️🏃♀️🏃♀️
یه بار هم می خواستم تو یه جمع بزرگی بگم که ترموستاد ماشینم خراب شده ولی اشتباهی گفتم پروستات ماشینم خراب شده .
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز