عزیزم من نمیدونم شرایط با برگشتتون بهتر میشە یا بدتر
یە مورد از آشنایان دیدم کە پدر دخترە نذاشت برگردە،چقدرم کە دختر وپسر دلتنگ هم بودن آرزوشون بود برن سرخونەزندگیشون،پشیمون شدە بودن از لجبازیشون
ولی پدرە نذاشت کە نذاشت
دخترە طلاق گرفت،افسردە شد،حتی بعد طلاقش پسرە راە درازی رومیرفت شهر دیگە براش کادوتولد و یلدا وعیدی میبرد
خلاصە نشد این دوتا دوبارە بهم برسن
دخترە با یکی دیگە ازدواج کرد،دوبارە پدرە بدجنسی میکرد،دیگە دخترە گفت زندگیە قبلیمو یا عنوان بزرگتری دادم دستت،بە گوە کشیدی،نمیذارم این زندگیمم نابود کنی،از اونموقع پدرە نمیذارە دختر بیاد مامان بردادر وخواهراشو ببینە!!
سەچهار سالە عاقش کردە
میگم تواگە میدونی پدرت اینقدر لجبازە تا کار بە اینجاها نکشیدە خودت ی فکر درست و حسابی بکن
ب همسرت بگو با چند تا ریش سفید کە بابات ازشون حساب میبرە،بدون اطلاع قبلی،تویە فرصت مناسب بیاد بگە غلط کردم و منظور نداشتم وشما ببخشید و اینا
پاشو بروسر زندگیت